کد مطلب:106640 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:152

نامه 016-به یارانش وقت جنگ











[صفحه 663]

در هنگام جنگ به یارانش می فرمود: فره: یك مرتبه فرار كردن. كره: بر وزن فعله از ماده ی كر به معنای بازگشت بر دشمن. جوله: دور زدن و تاخت و تاز. مصارع: مكانهای افتادن كشته ها. ذمرته، اذمره: او را وادار و تشویق كردم. دعسی: منسوب به دعس است و به معنای اثر می باشد. طلحفی، طلحف: شدید، حرف (یا) برای مبالغه است. نسمه: آفریده ها. (گریزی كه پس از آن بازگشت، و تاخت و تازی كه بعد از آن، هجوم و حمله به دشمن باشد، بر شما ناگوار نباشد، حقوق شمشیرها را بپردازید و پهلوهایتان را به جایگاه كشتن آشنا كنید، و نفوس خود را به نیزه افكندنهای كارگر و شمشیر زدنهای شدید وادار و تشویق كنید، صداهایتان را آرام كنید زیرا هر چه بیشتر، ترس و سستی را دور می كند، پس سوگند به خدایی كه دانه را شكافته و آفریدگان را بوجود آورده است اینها اسلام نیاورده اند بلكه اظهار اسلام كردند، و كفر را پنهان داشتند و هنگامی كه یاورانی پیدا كردند آن را آشكار كردند.) لا تشتدن علیكم... حمله، در معنای این جملات احتمالاتی است: 1- هرگاه برای فریب دشمن و فرصت دست یافتن بر او، مصلحت را در فرار كردن دیدید، نگران نباشید، فرار كنید. چون در میان عرب فر

ار در جنگ مایه ی ننگ و بدگویی است پس باكی از آن نیست و باید آسان تلقی شود. 2- احتمال دیگر آن است كه اگر چنین اتفاق افتاد كه فرار كردید و پس از آن حمله كردید شرمساری و ناراحتی برای شما پیش نیاید زیرا همین حمله ی پس از فرار، گناه آن را برطرف می كند، بنابراین در عبارت، امر به حمله شده پس از آن كه فرار حاصل شده باشد و به همین معناست، عبارت و لا جوله بعدها حمله. 3- احتمال دیگر آن است كه اگر دشمن پس از فرار برگشت و به شما حمله كرد نهراسید زیرا حمله ی دشمن پس از فرار از دلهای ناپاك و نیتهای ناصالح سرچشمه می گیرد، بنابر فرض سوم مقدم داشتن فرار به منظور تحقیر و كوچك شمردن، حمله ی پس از آن است و در واقع فرار دشمن را مهم شمرده است و همین احتمال در: و لا جوله بعدها حمله می باشد. در جمله های بعد به یاران خود دستورهایی می دهد از این قرار: 1- حقوق شمشیرها را ادا كنند، این مطلب كنایه از امر به این است كه آنچه سزاوار انجام دادن است بجا آورند و فعل عطا استعاره از كارهایی است كه به وسیله ی شمشیرها در این راه انجام می شود. 2- قتلگاههای خود را، وطن پهلوهایشان قرار دهند، جاهایی را كه پس از كشتن در آن می افتند و پهلوهایشان در آن قر

ار می گیرد برای خود وطن بگیرند، كنایه از آن كه بر كشته شدن در راه خدا تصمیم قطعی بگیرید و برای وقوع در ورطه ی هولناك جنگ، خود را آماده كنید، لازمه ی وطن گرفتن در جایی كه پس از قتل در آن می افتد عزم جازم و اقدام لازم برای آن می باشد. 3- این كه روحیه ی خود را آماده كنند كه نیزه را بطور موثر بر دشمن فرود آورند، و ضربات شمشیر را با شدت وارد كنند، یعنی با یاد ثوابهایی كه خدا برای مبارزان وعده داده، و نعمتهایی كه برای ایشان فراهم فرموده، خود را راضی و دل را برای این امور محكم و استوار كنند. 4- از صداهایشان بكاهند، زیاد فریاد نزنند زیرا كه داد و فریاد كردن از نشانه های ترس و سستی است و عدم آن علامت ثبات و مقاومت می باشد، در گذشته نیز به این مطلب اشاره شده است. در آخر چنان كه روش معمول حضرت می باشد، سوگند بجا و مناسب یاد كرده است كه این جامعه ی مخالف، هنگامی كه در زمان پیامبر اكرم اظهار اسلام كردند فقط به همان زبان بود اما به قلب و دل اسلام نیاورده بودند بلكه به علت ترس از كشته شدن تظاهر به دیانت اسلام كرده و كفر را در دلهای خود پنهان داشتند، و هنگامی كه پشت گرمی یافتند و یارانی پیدا كردند كفر خود را اظهار كردند، و

این مطلب اشاره به منافقان بنی امیه است، مثل عمرو بن عاص و مروان و معاویه و جز آنها، و شبیه این كلام امام (ع)، سخنی از عمار یاسر نیز نقل شده است. توفیق با خداست.


صفحه 663.